اکبرم رفت و اصغر آوردند
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۳۰۷۸۶۵
به گزارش ایرنا، مادر شهید احمد دانشی با نزدیک شدن پیکر شهید گمنام به او، صدایش را رها کرد و بلند بلند گریست و به یاد احمد برای استخوان های شکسته بی مادر شهید گمنام لالایی خواند تا با خیالی آسوده در آرامگاه ابدیش بخوابد.
او که با آمدن استخوان های شهید گمنام داغ چندین ساله دلش تازه شده بود به یاد احمد به استقبال شهید گمنام آمده بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جمعیتی که هفته گذشته نیز با تشییع پیکر هشت شهید گمنام در سراسر استان کرمان غربت و بی کسی شهدای جوان و نوجوان را اشک باریده بودند حالا امروز-یکشنبه- در سالروز شهادت مادر پهلو شکسته مان حضرت فاطمه زهرا (س) باز آمده بودند تا بعد از تشییع شهدا و شرکت در اجتماع فاطمیون، شهید نامداری را تا قلب دانشکده فنی کرمان همراهی کنند.
آه که چقدر دلم می خواهد بدانم تو کیستی و چطور سر از قلب دانشکده فنی در آوردی! شاید تو هم مانند شهید حمید ادیبی سر و سری با اینجا داشته ای؟ یقین دارم خودتان هستید که مکان آرام گرفتن پیکرهای مطهر بی نام را مشخص می کنید.
حالا همه بعد از اقامه نماز در مسجدهای امیرالمومنین و فاطمه الزهرا (س) و تشییع شهید گمنام در بعدازظهر آخرین روزهای پاییز در دانشکده فنی دانشگاه باهنر کرمان جمع شده اند تا تاریخ این لحظه زیبا و این حق شناسی ملت ایران را به خاطر بسپارند. مراسم تشییع پیکر شهدا در کرمان
باید سلام گفت به استخوان های شکسته ای که سالها دور از وطن و آغوش مادر زیر خروارها خاک به انتظار مانده اند، "السلام
ای شکسته استخوان ها السلام"
باید خوش آمد گفت به جوانی ۱۹ ساله که حالا به دانشگاه آمده است اما نه برای دانشجویی که در جایگاه استادی.
حالا او ایستاده بر مدار دانشکده فنی کرمان تا درس ایثار ،آزادگی و جوانمردی را تا ابد ارائه کند.
السلام ای جوان رشید قامتم، السلام ای کبوتر خونین بال، ای اکبر بلند قامتی که اکنون در قامت اصغر آمده ای. السلام ای فرزند رشیدمان به دانشگاه خوش آمدی.
۲۱ آذر سال جاری پیکر هشت شهید گمنام دفاع مقدس وارد شهر کرمان، صبح امروز بر دوش خیل عظیم مردم شهید پرور تشییع و عازم محل های تدفین شد.
*شهید احمد دانشی در سن ۱۶ سالگی در عملیات کربلای۴ در سال ۱۳۶۵ به خیل عظیم شهدا پیوست.
استانها کرمان ۰ نفر نجمه حسنی برچسبها کرمان شهدا شهدای گمناممنبع: ایرنا
کلیدواژه: کرمان شهدا شهدای گمنام کرمان شهدا شهدای گمنام رزرو هتل نزدیک حرم امام رضا دانشکده فنی شهید گمنام استخوان ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۳۰۷۸۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایتی از طلبه جهادگر و مادر ۵ فرزند/ بچه ها برکت آوردند
خبرگزاری مهر، گروه استانها: «صدیقه کلیجی» از طلاب دانش آموخته مدرسه علمیه تخصصی الزهرا (س) ساری و مادر پنج فرزند است. این بانوی طلبه ۳۱ ساله که سطح دو حوزه را تمام کرده، خانهداری میکند و مدتی است که با یک شرکت دانش بنیان همکاری دارد و محصولات آرایشی و بهداشتی به همراه مشاوره رایگان در اختیار دوستانش قرار میدهد.
وی مادر سه پسر و دو دختر است که با ما هم صحبت شده است.
*پس از ازدواج تصمیم داشتید صاحب چند فرزند شوید؟
۲ فرزند
*کدام مساله شما را به داشتن فرزند بیشتر ترغیب کرد؟
وقتی که دوتا از فرزندانم همبازی بودن دائماً حس رقابت داشتند و نسبت به هم گذشت نداشتند، زمانی که با مشاوره صحبت کردم گفت با آمدن فرزند سوم این مشکل حل خواهد شد، با وجود فرزند سوم گذشت و فداکاری را یاد میگیرند؛ واقعاً هم با بچه بعدی که به عنایت پروردگار دوقلو بودند اوضاع تربیتی بچهها خیلی بهتر شد ولی داشتن دوقلو خیلی برای ما سخت بود.
*کدام یک از شما بیشتر مشتاق بودید برای داشتن فرزند به تعداد بالا؟
همسرم در خانوادهای به دنیا آمد که مادرشان به تک فرزندی اعتقاد داشتند، با وجود اینکه همسرم تک پسر بودند ولی اصرار داشتند که یک فرزند نهایت دو فرزند کافی است، خودم خیلی دوست داشتم به خاطر برکات زیاد چند فرزندی، فرزندان بیشتری داشته باشم.
*با توجه به داشتن پنج فرزندی آیا با مشکلاتی مواجه بودید؟
این سوال خیلی کلی هست قطعاً چه تک فرزندی و چه چند فرزندی یک سری چالشها و سختیهای خودش را دارد ولی ما همه چیز را به فال نیک میگیریم و با اینکه دوقلو داشتن سختی زیادی برای ما به همراه داشت، اقدام به فرزند پنجم کردیم، الان اگر کسی بخواهد به خاطر سختیهای بزرگ کردن بچه از این کار امتناع کند قطعاً امام زمان (عج) هم بیایند بهانهای دارد برای کمک نکردن به ایشان.
*اقتصاد زندگی شما بر چه مبنایی میچرخد؟ راحتتر بگویم زندگی شما با ۵ فرزند چگونه تأمین میشود؟
همسرم کارمند هستند، مثل اکثر مازندرانیها که یا خانواده دختر یا پسر در بعضی از موارد کمک میکنند برای ما هم به همین صورت است، پدرم خیلی کمک کار زندگی ما هستند، چون ایشان کشاورز هستند و خیلی چیزها را نمیخریم، در واقع خدا پدرم را واسطه رزق ما قرار داده است و یکی از الطاف خدا به ما در این چند سال مستاجری، این بود که، صاحبخانههای خوبی در مسیر زندگی ما قرار داد، مکانی که در حال حاضر در آن زندگی میکنیم، طبقه پایین آن خالی است و صاحبخانه آن را اجاره نمیدهد و بچهها خیلی راحت و بدون دغدغه همسایه آزاری تحرک دارند، همچنین صاحبخانه ما طی این سه سال مبلغی برای رهن و اجاره اضافه نکرده است.
*زیاد بودن تعداد بچهها کار تربیتشان را سخت نکرده است؟
اتفاقاً وقتی یکی بود کارم سختتر بود و خیلی به رفتار من و همسرم دقت میکرد و همیشه با ما حرف میزد و وابستگیاش به ما زیاد بود و باید سرگرمش میکردیم که واقعاً بعضی وقتها خسته کننده بود، وقتی دوتا شدند همبازی پیدا کرد ولی فضای بین آنها رقابتی بود و به لطف خدا از بچههای بعدی همکاریشان در کار خانه خیلی زیاد شد و چون واقعاً من تنهایی به کارها نمیرسیدم، پسر بزرگم که هنوز ۱۰ سالش نشده آشپزی میکند، نان میخرد، جارو میکشد و ظرف میشوید.
حتی دوقلوهایمان که دو سال و نیم هستند با این قد کوچک کلی به کارهای خانه میرسند که حتی تصورش برای مادرهای تک فرزند و دو فرزند سخت است، با عشق به هم کمک میکنیم و این هم لطف خداست، به قول قدیمیها «تو بچه اول را خوب تربیت کن بقیه بچهها با دیدن رفتارهای او خودشان تربیت میشوند».
*خود بچهها از اینکه به تعداد زیاد هستند، اذیت نمیشوند؟
نه اتفاقاً خیلی دوست دارند و به بقیه فخرفروشی میکنند.
*آیا تا الان با انتقاد اقوام و آشنایان هم مواجه شدید؟ مثلاً بگویند این همه بچه چرا؟
خیلی، دوستانم طعنه کنایه میزنند، باید فقط با یک لبخند از کنار این حرف ها رد شد.
*اگر به گذشته برگردید، همچنان به داشتن تعداد بالای فرزند تمایل دارید؟
بله شایدم بیشتر
آیا داشتن فرزندان زیاد، آثار و برکاتی در زندگی شما به همراه داشت؟
بله، هم برکات مادی هم معنوی، در بارداری اول ماشین خریدیم، بعد از دخترم پراید قدیمیمان را فروختیم و یه پراید صفر خریدیم، بعد از دوقلوها؛ فرزند آخری با اینکه جمع ما بیشتر شد ولی قدرت خرید ما به طرز معجزه آسایی بیشتر شد و خیلی راحت مسائل مادی در زندگی ما پیش میرود و به لطف خدا محتاج کسی نمیشویم.
کد خبر 6090840